آسمان آبی
فریاد من از غم عشق نیست...
هیچ کس نبود بگوید
صبح به این زودی کجا؟
بدین سکوت مبهم و دل خسته،کجا؟
بار سفر بستی تنهایی کجا؟
بدین روی غمگین و دیدگان خونبار،کجا؟
کسی نیست بدرقه ی راحت بشود
بی کس و تنها
سوی بیکران چنین شتابان،کجا؟؟؟؟
نوشته شده در یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:شتابان,آروم آروم,رفتن,میروم از یاد,خاطره ها,خسته,بار سفر,سکوت مبهم, ساعت
18:19 توسط محسن| يک نظر |
Power By:
LoxBlog.Com |